طنز نوشته های یک دشتستانی

داغ مثل آفتاب جنوب

طنز نوشته های یک دشتستانی

داغ مثل آفتاب جنوب

گاز را کم نکنید

گاز را کم نکنید

برای مردمی نشسته بر دومین مخزن بزرگ گاز جهان

و ایستاده زیر بزرگترین سنگینی جهان.

تا کی کپسول به دوش و پنبه به گوش باشیم

گاز را کم نکنیم

شاید این لوله گاز

می رود خانه یک حضرت آقای وزیر

در بالا شهر انگار

بچه پولداری، از شدت گرمای زیاد

پنجرۀ خانه خود را باز کرده است

گاز را کم نکنیم

ای جناب آقا

آ.......ی !

ای دشمن انسان و خدا !

این بخاری که تو را

اینچنین گرم کرده است

چند ساعت خاموش کن

_درست مصرف کن!!_

سرد اگر هست

برو زیر پتو

دیگران هم هستند

آن طرف ترتر ها

کشور دوست و برادر

چین و لبنان و فلسطین و هند

گاز را کم نکنیم

صلح در هفت اقلیم جهان

به من و تو بسته است

پس درست مصرف کن

یعنی خاموش کن!

لوله صلح اگر Low Pressure شد

صد ها بمب اتم

در هر جای جهان می شکند

_بلکم* بیشتر_

گاز را کم نکنیم

شهر تو مخزن گاز است؟

آه ! یادم آمد

این همان جاست که هرروز در تلویزیون می گویند

لولۀ گاز اگر از شهر شما می گذرد

و تو کپسول به دوش

روزها در کف یک کپسولی

خوب، چه کنم؟

من شنیدم که با همت مرئوس و رئیس

در سال 14 سه تا صفر

مشعل گاز در شهر شما،

روشن خواهد شد.

گاز را کم نکنیم

مردمانی هستند که به کم شدن گاز حساسند

مردمانی هستند که به ناداشتنش خشنودند

همه گان خوب هستند

همه جا صلح و صفاست

پس

چاه هامان گاز افشان باد

خانه هاتان گرم .

*************************

* بَلکَم :شاید هم

*منبع : سایت بازدم

وقتی متولد شوم (جغله ۲)

وقتی متولد شوم

استاندار بوشهر: «می گویند دعوای استاندار با زید و عمرو روی توسعه استان اثر منفی داشته است ، اصلا اینطور نیست ... .»

امروز ۵شنبه است. همه چیز خوب می باشد. مملکت آباد می باشد. اولین شعبه بررسی اختلافات استاندار و زیدش راه اندازی شد. زید  امروز حکم عزل آبدارچی اداره ابخیزداری گیاهان دریایی را از رییس جمهور گرفت. استانداربا زید خود قهرمی باشد.بابایم می گوید: جغله ،"زید" و "عمرو" اسم مستعار می باشد(اشاره به سخنان استاندار). من نظر بابایم را قبولم نمی باشد.به او پیشنهاد مناظره میدهم. امسال لوله کشی گاز 00001/0 درصد پیشرفت داشته است. بابایم غرق عرق می باشد. مثل کارگرهای افغانی.مامانم دست به کمرمی پرسد:کپسول ها رو عوض کردی ؟ بابایم در حالی که کپسول را زمین می گذارد می گوید:  نـ...   آ.............خ شانس آورد کپسول خالی بود.امروز شرکت جنوب گاز در اعتراض به پیشرفت لوله کشی گاز اعتصاب می باشد.من به این بهانه تلفن میزنم تا با منشی شرکت جنوب گاز حرف بزنم.اما جواب تلفن من را هم نمیدهد.نمی دانم به خاطر اعتصاب است یا از دست من دلخور میباشد.امروز ناهار نان و ماست خوردیم شام هم همینطور.بابایم که هم کمرش درد میکند هم پایش می گوید: مردم باید اعتراض کنند.بابایم ناسیونالیست افراطی می باشد. من دوست ندارم بابایم را فقط 5شنبه ها در اوین ببینم و بحث را به بررسی تاثیر فلسفه افلاطونی برآمارهای دروغ سازمانهای اقتصادی جهان در مورد نرخ تورم در ایران می کشانم. ما الان  به 148 کشور دوست و برادر گازرسانی می باشیم.من میدانم بابایم چه فکری می کند.او را راضی میکنم انقلاب مخملی به درد ما نمی خورد و بهتر می باشد نامه ای به رییس جمهور بنویسد تا برایمان کپسول گاز بفرستد.تصمیم دارم با بقیه مغزها فرارنمایم.دو هفته بعد گازی درِ خانه ما می آید،بابایم پول 6ماه قبض گازخونه پسرخاله ام اینا  را بابت دو کپسول گازبه او میدهد.من خیلی زورم می آید. پوشکم را خیس می کنم.تصمیم گرفتم تز دکترایم درباره موانع گازرسانی به استان خلیج فارس باشد. آخ چی گفتم الان استاندار با زیدش دعوایش می شود.