طنز نوشته های یک دشتستانی

داغ مثل آفتاب جنوب

طنز نوشته های یک دشتستانی

داغ مثل آفتاب جنوب

جغله

جغله

مادربزرگ علی امروز هم سرحال می باشد.امروز داشت با تلفن همراه خود یواشکی حرف می زد. من فضول نیستم اما شنیدم که گفت: 8شب بیا پارک سر کوچه من از خجالت سرخ شدم، شروع کردم به مکیدن پستونکم  و پوشکم  را هم خیس نمودم  بابام می گوید: نچ نچ . من واقعا نگران آینده خودم هستم.  عجب دوره زمانه ای می باشد.برگشتم داخل خانه و قنداق خواهر 2 ماهه ام رو سفت کردم. نفت نست هگزاش 190 دلار می باشد. امروز مجلس پس از تصویب نکردن بیست و پنجمین اصلاحیه بودجه امسال منحل شد و به معاونت شورای ایید مصوبات سفرهای استانی ریاست جمهوری تغییرنام شد. چند تا از روزنامه ها و نماینده های مجلس بزغاله می باشند و مرتب انتقاد می کنند. مدتی ست شیر خشک هایم فاز نمی دهند. امروز توی نخش می باشم. مچ مامان را گرفتم. یک قاشق مربا خوری شیر با 5/1 لیتر آب  معلوم است فاز نمی دهد.بابایم که کمی از روشنفکری من را به ارث برده می باشد. می گوید: تورم 42درصد می باشد. من می دانم این ها همه توطئه مخالفان دولت می باشد و ربطی به ممنوع شدن ته لنجی* ندارد.قرار شد بابایم برود از سر کوچه رییس جمهور شیر خشک بخرد. امروز دپرس می باشم. یکی از شبکه ها از صبح تا الان رییس جمهور را نشان نداده است.قرار بوده رییس جمهور امروز اسم آدم  بدها را بگوید. من با قلم و کاغذ جلوی تیلیویزیون ایستاده ام تا برای وبلاگم  یاداشت برداری کنم.  

*جنسی که ملوانان در برگشت از سفرهای خارجی (عمدتا کشورهای عربی)

باخود می آورند و شامل هزینه های گمرکی نمی شود.اغلب جنس ها

 دربازارهای شهر برازجان (به ویژه برنج) از جمله این کالاها می باشد.اخیرا دولت این کار را ممنوع کرده است که به گران شدن قیمت بعضی کالاها تا 40% منجر شده است.

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 24 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 09:56 ق.ظ

بد نبود
برای شروع یک تازه کار خوب است

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد